سفارش تبلیغ
صبا ویژن

raoof&shakoori
 
قالب وبلاگ
نویسندگان
خرید آسان
سال ها پیش هنگامی که در یکی از فصول کتاب سده در گذر زمان (صفحات: 460 -454) تحت عنوان «سده در دوره پیش از تاریخ» صحبت از استقرار موقت انسان های اولیه در شمال غرب و غرب سده و قمیشلو نمودم و حتی از دست افزارهای سنگی یافت شده در این مکان نوشتم عده ایی به انتقاد از بنده پرداختند

سال ها پیش هنگامی که در یکی از فصول کتاب سده در گذر زمان (صفحات: 460 -454) تحت عنوان «سده در دوره پیش از تاریخ» صحبت از استقرار موقت انسان های اولیه در شمال غرب و غرب سده و قمیشلو نمودم و حتی از دست افزارهای سنگی یافت شده در این مکان نوشتم عده ایی به انتقاد از بنده پرداختند اما امروز در منطقه بین سده، علویجه و نجف آباد و در کوه های منطقه دماب در شمال غرب سده سنگ نگاره هایی زیبا با قدمت حدود 11 هزار سال پیش کشف شده است نقش هایی چون بز کوهی. انسان در حالا شکار ، حیواناتی از خانواده سگ سانان و صحنه های شکار در این آثار به چشم می خورد هم اکنون 15 هزار سنگ نگاره در شهرهایی باغ بهادران، نجف آباد و تیران و غرب سده وجود دارد.

تصاویر سنگ نگاره های کشف شده در غرب سده به طور کلی شامل علایم استعاره ای و نشانه های اختصاری مثل نماد باروری، علفخواران بزرگ و کوچک، هاشورها و مثلث ها و تصاویر زنان باردار شبیه فرهنگ ماگدلنین 3 در اروپا می باشد این تصاویر انسان اولیه را در شکار یاری می رسانده و نوعی نقش جادویی را القا می کند. بدون شک مردمان پارینه سنگی در سراسر جهان دارای روح خداجوی بوده و از فطرت یکسانی برخوردار بوده اند به نقش کامل کننده دو جنس آگاهی داشته و زیست مایه زندگان را در کامل شدن هر نیمه با نیمه دیگر می دیده اند.

با در نظر گرفتن حقایق جغرافیایی ماقبل تاریخ، تاریخ اقامت انسان به یک میلیون و پانصد هزار سال پیش باز می گردد که آن را باید در ایران یافت. دیرینه شناس مشهور «ماهاراجه بخایکوکا» در کتاب روابط ایران و مصر در ماقبل تاریخ می نویسد: گروهی از مهاجران ایرانی که خورشید را می پرستیدند به سواحل نیل مهاجرت کردند اشپیکل در خاطرات خود می نویسد: تمدن ایران بسیار کهن تر از تمدن مصر است. پروفسور گریفس تیلور استاد جغرافیای ما قبل تاریخ در دانشگاه سیدنی فرضیه ای تحت عنوان «گهواره زمین» ارائه نموده است و در این نظریه اشاره کرده نژاد انسان یافت شده از ایران در چهار جهت در سراسر جهان پراکنده شده است. دایره المعارف بریتانیکا به این نکته تاکید دارد و می گوید «نسل انسان با ایران رشد و تکامل یافته است تغییرات تدریجی و متناوب اقلیمی و وجود چهار فصل تمایز، شرایط آب و هوایی بسیار خوبی را برای این تحول ایجاد کرده است.»

امروز با کشف این تصاویر در غرب سده یا همان جی اولیه می توان نظریاتی جدید مطرح نمود آیا اولین بار حیواناتی مانند سگ ، گوسفند و بز بوسیله بومیان ایرانی رام شده اند آیا این سنگ نگاره ها دلیل بر این مدعاست؟ آیا می توان گفت تاریخ این سنگ نگاره ها با توجه به تصاویر غار دوشه در خرم آباد متعلق به 15000 سال قبل از میلاد است؟

آیا خاستگاه بسیاری از زبان های امروزی دنیا از هند و پشتو و آلمانی و یونانی و نیز ده ها لغت کلیدی از چین تا اروپا که همه به گونه ای از زبان اوستایی گرفته شده نشان نمی دهد که ایران مهد زمین بوده است؟ همه حقایق تبار شناسی باستان شناسی نشان دهنده آن است که اولین مهد و مکان شکل گیری انسان هوشمند و ناطق، ایران بوده است.

امروزه می توان با توسعه و سرمایه گذاری در خصوص این سنگ نگاره ها در آمد قابل توجهی را از طریق جذب توریسم (هتل داری - رستوران - تئاتر - کمپ - آژانس ها و ...) نصیب کشور اسلامی نمود برای نمونه کشور فرانسه که جمعیت آن حدود 75 میلیون نفر است در سال 2003 حدود 84 میلیون نفر توریسم را توانسته جذب کند و در آمد توریسم این کشور بابت بازدید سنگ نگاره ها و نقاشی های ماقبل تاریخ غار لاسکو و در دیگر آثار تاریخی حدود 323 میلیارد یورو است اما متاسفانه عده ایی نادان با تخریب آثار تاریخی مثل خانه ی میرعنایت نه تنها به کشور و شهر خود ضربه جبران ناپذیر زده و می زنند بلکه باعث تشدید مشکلات شهر و دیار خود مثل بیکاری و فقر و ... نیز می شوند.

منابع

1- دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی: فرانسه، وزارت امور خارجه ص 64

2- پیش از تاریخ ایران: دکتر ملک شهمیرزادی

3- ایران کهن تر از تمدن مصر: ترجمه دکتر سید حسن قریشی

4- سده در گذر زمان: ص 460 - 455

5- تاریخ هنر --> هلن گاردنر


[ چهارشنبه 91/4/7 ] [ 4:28 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]


تعداد بازدید : 495
تاریخ : جمعه 21 مرداد 1390 | درباره :

آزمون خودشناسی جدید مرداد 90

 عکس   آزمون خودشناسی جدید مرداد 90

 

با داشتن یک قلم و کاغذ و با انجام یک تست ساده در مدت زمان کوتاهی می توانید در مورد شخصیت خودتان مطالب جالبی را بخوانید.

  

- در چه مواقعی بیش ترین احساس کارآمد بودن و بازدهی را دارید؟

الف) صبح ها

ب) در طول بعدازظهر و در ابتدای عصر

ج) دیر هنگام در شب

2- چگونه را می روید؟

الف) به نسبت سریع با گام های بلند

ب) به نسبت سریع با گام های کوتاه

ج) آرام راه می روید و سرتان را بالا نگه می دارید و به اطراف نگاه می کنید

د) آرام راه می روید و سرتان را پایین می اندازید

ه) بسیار آرام راه می روید

3- وقتی با کسی صحبت می کنید:

الف) دست به سینه در برابرش می ایستید

ب) دست های تان را روی هم می گذارید

ج) یکی از دست ها و یا هر دو دست تان را به کمرتان می زنید و یا در جیب تان می گذارید

د) دست تان را روی بدن فرد مقابل می گذارید

ه) با گوش های تان بازی می کنید و یا چانه ی خود را لمس می کنید یا با موهای تان بازی می کنید

4- به هنگام استراحت:

الف) چهار زانو می نشینید

ب) پاهای تان را روی هم می اندازید

ج) پاهای تان را دراز می کنید و یا می کشید

د) یکی از پاهای تان را زیر تن تان می گذارید و می نشینید

5- وقتی موضوعی سرگرم تان می کند چه عکس العملی نشان می دهید؟

الف) یک خنده بلند از روی رضایت

ب) می خندید اما نه با صدای بلند

ج) به آرامی می خندید

د) لبخند می زنید

6- وقتی به یک مهمانی می روید و یا وارد جمعی می شوید:

الف) با سر و صدا وارد می شوید که همه متوجه ورود شما شوند

ب) بدون سر و صدا وارد می شوید و به دنبال کسی می گردید که شما را در آن جمع بشناسد

ج) آرام وارد می شوید و سعی می کنید توجه کسی را جلب نکنید

7- اگر در حال کار کردن باشید و یا تمرکز کرده باشید و کسی تمرکزتان را بر هم بزند چه می کنید؟

الف) آن وقفه را به عنوان یک استراحت کوتاه با روی خوش می پذیرید

ب) بسیار عصبانی می شوید

ج) بسته به شرایط یکی از دو حالت بالا

8- کدام یک از رنگ های زیر را بیشتر دوست دارید؟

الف) قرمز یا نارنجی

ب) سیاه

ج) زرد یا آبی

د) سبز

ه) سرمه ای یا بنفش

و) سفید

ز) قهوه ای یا خاکستری

9- وقتی شب به تختخواب می روید در آن لحظه های آخر قبل از این که به خواب بروید:

الف) طاق باز می خوابید

ب) دمر وی خوابید

ج) به پهلو می خوابید(کمی به حالت خمیده)

د) سرتان را روی دست تان می گذارید

ه) سرتان را زیر پتو می کنید

10-اغلب خواب می بینید که :

الف) دارید می افتید

ب) دعوا می کنید

ج) به دنبال چیزی یا کسی می گردید

د) پرواز می کنید یا شناورید

ه) به طور معمول خواب نمی بینید

و) همیشه خواب های تان لذت بخش است

حال امتیازهای تان را جمع کنید

  الف ب ج د ه و ز
1 2 4 6        
2 6 4 7 2 1    
3 4 2 5 7 6    
4 4 6 2 1      
5 6 4 3 5      
6 6 4 2        
7 6 2 4        
8 6 7 5 4 3 2 1
9 7 6 4 2 1    
10 4 2 3 5 6 1  

نتیجه:

امتیاز بیش از 60:دیگران برای برقراری ارتباط با شما باید محتاط باشند.شمابه نظر یک فرد خود محور هستید کسی که به شدت سلطه جوست.ممکن است دیگران شما را ستایش کرده و آرزو کنند که ای کاش می توانستند شبیه شما باشند اما با این حال هرگز به شما اعتماد نمی کنند و همیشه شک دارند که شما به طور عمیق نزدیک شوند.

امتیاز بین 51 تا 60:دیگران شما را به عنوان فردی باهیجان می شناسند کسی که به طور ناگهانی عصبانی می شود و به نسبت عجول است.کسی که به ذاتی رهبر است و در تصمیم گیری بسیار سریع عمل می کند اما همیشه تصمیم درست را نمی گیرد.شما همواره یک فرد برجسته و ماجراجو به حساب می آیید.فردی که حتی یکبار هر چیزی را امتحان می کندفردی که از فرصت ها به خوبی استفاده می کند و از ماجراجویی لذت می برد.دیگران از این که در کنار شما باشند لذت می برند به خاطر انرژی و هیجانی که شما در محیط اطرافتان به جای می گذارید

امتیاز بین 41 تا 50:دیگران شما را به عنوان فردی بسیار سرزنده جذاب سرگرم کننده اهل عمل و جالب می شناسند. کسی که همواره مرکز توجه است.شما فردی مهربان و متعادل هستید.به خواسته ها و نیازهای دیگران اهمیت می دهید و دیگران را ناراحت نمی کنید.فرد فهیمی هستید کسی که همیشه اطرافیانش را شاد می کند و به آنان کمک می کند

امتیاز بین 31 تا 40:دیگران شما را به عنوان فردی منطقی مراقب آگاه و اهل عمل می شناسند.شما فردی باهوش و با استعداد اما متعادل هستید.نمی توان با شما به راحتی و سریع دوست شد اما نسبت به دوستان خود به شدا باوفا هستید و در عوض از آنان وفاداری را انتظار دارید کسانی که شما را به طور واقعی می شناسند می دانند که زمان زیادی طول می کشد تا بتوانند اعتماد شما نسبت به دوستان تان را متزلزل کنند.حتی اگر این اطمینان از شما سلب شود زمان زیادی طول می کشد تا آن را باور کنید.

امتیاز بین 30 تا 21:دوستان تان معتقدند که شما فردی دقیقی هستید به طوری که به جزئیات بسیار کوچک هم بیش از اندازه اهمیت می دهید.شما فردی بسیار آگاه و بی نهایت مراقب هستید.کسی که کارها را با کندی انجام می دهد به طوری که اگر کاری را عجولانه و یا بدون نقشه ی قبلی انجام دهید.دوستان تان بسیار شگفت زده می شوند.انان انتظار دارند شما هر کاری را مانند همیشه از زوایای گوناگون و بادقت امتحان کنید و سپس تصمیم بگیرید.دوستان تان معتقدند که عکس العمل های شما از ذات و طبیعت مراقب و هوشیار شما نشاءت می گیرد

امتیاز کمتر از 21:دیگران معتقدند که شما خجالتی بی اراده غیر مصمم و عصبی هستید.فردی که همواره نیاز دارد کسی مراقبش باشد و همیشه کسی را می خواهد که برایش تصمیم بگیرد.شما فردی هستید که دوست ندارید درگیر چیزی یا کسی باشید در واقع دوست ندارید با کسی در ارتباط باشید.شما فردی هستید که همیشه نگران است و به مشکل هایی فکر می کنید که وجود ندارد.بعضی از اطرافیان تان فکر می کنند که شما خسته کنند و حوصله سربر هستید اما آنانی که شما را به خوبی می شناسند می دانند که ای گونه نیستید.


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 7:56 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]


 

            

شخصیت

عدهء کمی از مردم را می بینیم که از وضع خود کاملا راضی اند، بیشتر افراد معتقدند که از ویژگیهای مرموزیکه برای موفقیت اجتماعی لازم اند، برخوردار نیستند. در بین این ویژه گیهای مطلوب صفتی است که آن را معمولا ((شخصیت)) مینامند.در نظر روانشناسان، معنای کلمهء شخصیت فراتر از صفت جذابیت است که ما را وادار میکند در مورد دارندهء آن بگوییم که (( فردی با شخصیت است.))

شخصیت یک فرد از تمام صفات او تشکیل یافته است.                                               

از انواع صفت نام میبریم

انواع صفت: ثابت قدمی، عجله، معاشرتی بودن، میهن دوستی، مانند صفات دیگر که علاقهء انسان را بیان میکند مثل: زیبایی شناسی، ورزش دوستی و غیره. از جملهء صفات مهم خُلق و خو را میتوان نام گرفت. این صفات شامل ویژه گیهای مثل : خوش بینی و بد بینی، زودرنجی و تُرشرویی، تحریک پذیری و ملایمت است.

 در مورد صفات شخصیتی

در بارهء صفات شخصیتی، دو بُعد از شخصیت را روانشناسان مد نظر میگیرند که یکی، ( برون گرایی ٍExtraversion ) و دیگری ( درون گرایی Intraversion  ) میباشد. از سالهاست که هیچ بُعدی از شخصیت به اندازهء بُعدیکه به وسیلهء این دو کلمه بیان میشود، جلب توجه نکرده است.

روانشناس مشهور آلمانی بنام کارل گوستاف یونگ ( Carl Gustav Jung) برون گرایی و درون گرایی را چنین تعریف میکند :

برون گرا ، شخصی است که بیشتر به اشیا و اشخاص جهان بیرون علاقمند است، و درون گرا، شخصی است که بیشتر به افکار و احساسات خود علاقه دارد. برون گرا در زمان حال زندگی میکند، به دارایی و موفقیت خود ارزش قایل است ، ولی درون گرا در آینده زندگی میکند و به ملاکها و عقاید خود ارج می نهد. برون گرا به جهان محسوس و قابل لمس علاقمند است، در حالیکه درون گرا به نیروهای زیر بنایی و قوا نین طبیعت علاقه دارد. برون گرا اهل عمل است، دارای عقل متعارف و درون گرا اهل تخیل و ادراک شهودی است. برون گرا مایل به عمل است و به آسانی تصمیم میگیرد، در حالیکه درون گرا تحلیل و طرح را ترجیح میدهد و پیش از تصمیم گیری تردید نشان میدهد.

اما روانشناسان عینی گرا به این معتقدند که برون گرایی و درون گرایی بطور واقعی بیان کنندهء یک صفت نیست، بلکه سه صفت را معیار قرار میدهند:

1 ـ میل به تفکر در برابر میل به عمل

2 ـ میل به تنهایی در برابر میل به جامعه

3 ـ آماده گی برای استقبال از خطر در برابر راضی بودن به وضع موجود

خلاصه، شخصیت عبارت است از ترکیب پیچیده ای از نیرو های درونی که شیوه ای را قالب ریزی میکند تا فرد به آن شیوهء آن نوع شخص بودن را که هست، ادامه بدهد.

شخصیت، نظام آرزو ها و مقاصدی است که شیوهء شخصی فرد را در مورد سازگاری با محیط خود تشکیل میدهد. انگیزه ها، کلید هایی هستند که در را به روی شناخت کاملتر ساخت و کار کرد شخصیت و همچنین رشد خلق و خوی هیجانی باز میکنند. شخصیت، فکتور هایی هستند که در رفتار و خاطر انسان رول بازی میکنند و تا دیر زمان باقی میمانند.

بمیان آمدن شخصیت

عوامل جنیتکی و وراثت و تعلیم و تربیهء ماحول و اجتماع ایکه انسان در آن بزرگ میشود، رول مهم و بارز را در بوجود آمدن شخصیت او بازی میکنند. بعضی خواص و صفت های شخصیت در جریان انکشاف قابل تغیر می باشند.

شخصیت را میتوان تست و آزمایش نمود. ذریعهء تست و آزمایش فکتور های روشن میشوند که شخصیت انسان را معرفی میکنند.

شخصیت از دیدگاه فروید

فروید روانشناس معروف معتقد بود که طفولیت و تجربه هاییکه انسان در طفولیت انجام میدهد بالای شخصیت او رول مهم را بازی میکنند و اثر میگذارند. مراحلی را که اطفال میبایست در طفولیت بشکل سالم طی نمایند و این عمل صورت نمیگیرد، مثلا : فعالیت های ( اورال )  بازی های کودکانه ایکه در آن اطفال اشیا را بدهن میبرند و یا با سینه و پستان مادر بازی میکنند و همچنان فعالیت های ( انال ) که آشنایی با بدن ودانستن  رفع حاجت وآمیزش با محیط زیست است،  واز این قبیل مسایل . فروید میگوید که اگر این فعالیت ها در دوران کودکی بشکل درست عملی نشوند، انسان در بزرگسالی دوچار مشکلاتی میشود که بالای شخصیت او اثر میگذارد. از دیدگاه فروید دورهء طفولیت بسیار مهم است.

دید روانشناسی مدرن علمی امروز

روانشناسی مدرن علمی امروز معتقد است که شخصیت عوامل جنیتیکی دارد و تربیهء فامیل و جامعه رول مهم را در ساختن شخصیت بازی میکند.

پسوشوتیراپی  (  ( Psychotherapie

در مورد تغیر شخصیت و اوصاف آن رول دارد، اما صد در صد صدق نمیکند.

در قسمت تیراپی عمل چنین است که در ابتدا شخص تمام سرگذشت های دورهء طفولیت را با اتفاقات آن به روانشناس حکایت میکند. روانشناس از خلال صحبت ها و حکایات شخص تمام نکات مهم و عمده را که این شخص در دورهء کودکی از دست داده است و فقدان این نکات بالای شخصیت شخص اثر گذاشته، یادداشت کرده مطابق آن به تداوی و تیراپی میپردازد.

نظر مکتب های دیگر روانشناسی در این باره

روانشناسی مدرن امروزی به این نظر است که هرگاه در شخصیت نواقصی کشف میشود، بجای اینکه به دورهء طفولیت مراجعه شود باید همان نکته زیر تداوی و تیراپی قرار بگیرد. بطور مثال شخصی از یک حیوان ترس دارد. در این صورت اول عکس این حیوان را برای شخص نشان داده، در مورد آن چند کلمه راجع به  خصوصیات آن حرف زده میشود، بعدا در صورت امکان مردهء همان حیوان را برایش نشان میدهند تا این شخص با خاطر آرام که حیوان مرده است، او را از نزدیک تماشاه کند، بعدا زندهء همان حیوان را در داخل یک شیشه گذاشته جلو روی شخص قرار میدهند و در قدم بعدی حیوان را از شیشه خارج ساخته نزدیک شخص میگذارند و با ا لاخره تا اینکه این حیوان را روی دست این شخص میگذارند و به این شکل ترس او را از بین میبرند.

یک روانشناس خوب از خلال صحبت با شخص طرف بخوبی درک میکند که چه کمبودیها در شخصیت طرف مقابل وجود دارد.

( بحث روی مسایل شخصیت از دید گاه ِ روانشاسی خیلی وسیع و دارای جزییات است، این نوشته خیلی مختصر تهیه شده. در صورت علاقه و ایجاد سئوال، میتوان به ادامهء آن پرداخت.)

با عرض حرمت .  سمیع رفیع ...  جرمنی      

 

 

 

[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 7:50 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

ستون های هر فرهنگ و تمدنی را عناصر مختلف مثل آموزش و پرورش و علم و هنر و ادبیات تشکیل می دهند که هر کدام معمارهای خود را دارند والبته در این میان معماران اصلی را می توان آموزگاران و معلمین دانست که بدین جهت وارثان انبیایند.

 

در شهر و دیار ما هم آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت نوین تاریخچه خود را دارد و معمارهایی داشته که البته بی مدعا و خاموش نظاره گر بناهایی اند که زمانی به دست خود ساخته اند و هیچ انتظاری جز استحکام و درستی و زیبایی این بناها ندارند.

قبل از تشکیل اولین دبستان دخترانه خمینی شهر - این مادران آینده که تعلیم و تربیت آنها باید صدر مسائل باشد - به روشهای سنتی مثل رفتن به مکتبخانه و کلاس های قرآن و  اصطلاحا کار ، تعلیم و تربیت می دیدند و البته به دلیل پایین بودن سن ازدواج مجالی برای ادامه نمی یافتند و بعد شوهر و مادر شوهر و خانواده بود که آنها را تربیت می کرد و پرورش می داد. تاریخچه کار را در فرصت دیگر خواهیم نوشت اما شنیدنی های اولین تجربه دبستان دخترانه را در گفت و گو با اولین معلم زن و یکی از اولین دانش آموزان در شهرستان - خانم شریفی و خانم طاهری - که هر دو مادر شهید هم هستند و عزیزان خود یعنی سید محمد طاهری و مرتضی شاهین را در راه مبارزه با جهل و نادانی و استبداد و سلطه تقدیم کرده اند، می خوانیم.

اولین معلم زن خمینی شهر

اسم تان؟

خانم آغا شریفی هستم متولد 1310 .

در چه سالی به استخدام آموزش و پرورش در آمدید؟

فروردین 1328 در سن 18 سالگی. برای ماموریت شغلی پدرم به ملایر رفته بودیم و من همان جا ادامه تحصیل دادم و سیکلم را گرفتم و بعد از قبولی در یک آزمون، گواهینامه مقدماتی گرفتم و به استخدام آموزش و پرورش درآمدم. البته در دوران تدریس هم در 2 دوره 180 ساعته و 240 ساعته در اصفهان شرکت کردم و ارتقا گرفتم. در سال 1331 هم با یکی از همکارانم به نام آقای طاهری ازدواج کردم.

کسی با درس خواندن شما به عنوان یک دختر مخالف نبود؟

نه، من در یک خانواده فرهنگی به دنیا آمدم. پدرم محضردار بود و دو تا از دایی هایم معلم بودند. پدر و مادرم مرا خیلی دوست داشتند و اصلا با درس خواندنم مخالف نبودند.

اولین جایی که شروع به تدریس کردید کجا بود؟

دنباله جوی گاردر ،کوچه بسته، منزل حاج ابراهیم سرتیپی بود که بعدها رونق پیدا کرد و به "مدرسه پروین" تغییر نام داد. در مدارس عفت و ناموس هم تدریس کرده ام.

چه مقطعی؟

آموزگار دبستان بودم.

 

چه تعداد دانش آموز داشتید؟

آن زمان 30-20 دانش آموز داشتم. البته سن هایشان متفاوت و اغلب بالا بود مثلا 10 ساله، 12 ساله و حتی 15 ساله.

و ساعت کاری مدرسه؟

از 7 صبح بود تا  12 ظهر . به محضی که مدرسه تعطیل می شد بچه ها باید به خانه می رفتند و اینطور نبود که به خانه رفتنشان دیر و زود شود.

چه کتاب هایی درس می دادید؟

فقط ریاضی و فارسی و قرآن. البته در کنار آن هنرهایی مثل قلاب بافی و گلدوزی و خیاطی هم تدریس می شد.

مضمون کتاب ها یادتان مانده است؟

داستان های کلیله و دمنه و گلستان سعدی بود و  بعدها علم الاشیا جای علوم را گرفت.

کادر دفتری هم داشتید؟

من هم آموزگار بودم، هم مدیر و هم ناظم. فقط یک مستخدم داشتم که خانمی به اسم سلطنت بود.

در کلاس درس چه امکاناتی داشتید؟

یک تخته سیاه و گچ و میزهای چوبی. البته هر وقت درخواستی از اداره فرهنگ می کردیم فوری اجابت می کردند.

اداره فرهنگ ؟!

بله، آن زمان اداره آموزش و پرورش، فرهنگ نام داشت. جای آن هم در کوچه درب محکمه بود، خانه آقای لقمانی. رییس آن هم اگر درست بگویم حاج آقا محمدی بود بعد مسوولانی از اصفهان آمدند.

وضعیت کلاس هایتان چطور بود؟

کلاس ها خوب بود، نور خوبی داشت و چون بیشتر در خانه افراد سرشناس و سرمایه دار برگزار می شد، حیاط های بزرگی داشت و باصفا بود. بچه ها زنگ های تفریح در حیاط بازی های محلی می کردند مثل بازی با توپ و هفت سنگ و طناب بازی و ...

لباس فرم هم داشتید؟

من همیشه با لباس معمولی بلوز دامن و روسری و گاهی چادر رنگی می رفتم اما بچه ها فرم سرمه ای و جوراب سفید داشتند و کفش سرمه ای. روی یقه هایشان هم یقه گرد توری یا پلاستیکی سفید بود که زود به زود باید می شستند. چون آن زمان بچه ها دیر به دیر حمام می کردند.

چرا آن زمان بیشتر دخترها از با سواد شدن محروم می ماندند؟

یکی از علت های مهمش این بود که معلمان مدارس مرد بودند و دیگر اینکه دخترها را در سن پایین شوهر می دادند و همین که در مکتب یا اصطلاحا کار سواد خواندن و نوشتن یاد می گرفتند برایشان بس بود. دوران آموزگاری من هم فقط خانواده های سرشناس و مرفه دخترهایشان را به مدرسه می آوردند. بعد کم کم دیگران هم تشویق شدند چون تمام هزینه به دست آموزش و پرورش بود حتی بچه ها تغذیه رایگان داشتند.

برنامه های صبحگاهی تان چه بود؟

سرود صبحگاهی ما ای ایران ای مرز پرگهر بود. دانش آموزان باید سر صف حتما یک آیه از سوره ملک را حفظ می کردند تا همه سوره را از بر بشوند.

حقوق معلمی تان چقدر بود ؟

اولین حقوقم را به یاد ندارم و فیش های حقوقی اولم را هم ندارم ولی با حقوق 1100تومان با پایه 7 آموزگاری و گروه 13 در سال 52  بعد از 24 ساعت سابقه تدریس بازنشست شدم.

تفاوت نسل قدیم و حالا را در چه می بینید؟

در انضباط و تربیت خانوادگی، بچه ها از این نظر  خیلی فرق کرده اند. آن زمان اینقدر دانش آموز محوری نبود و بچه ها به معلم احترام می گذاشتند.

گفت و گو با یکی از اولین دانش آموزان دختر خمینی شهری:

هر که سرمایه از ادب دارد...

 

اسمتان.

سیده صدیقه طاهری.

 

شما ظاهرا از اولین دخترانی بودید که به مدرسه رفتید.

بله در شش سالگی.

 

معلم های شما چه کسانی بودند و چه درس هایی می خواندید؟

یک معلم داشتیم به نام خانم شریفی و دو تا کتاب علم الاشیا که شامل فارسی، جغرافی و تاریخ بود و تعلیمات دینی و قرآن.

 

از حال و هوای مدرسه های آن زمان برایمان بگویید.

صبح ها با لباس فرم به مدرسه که دنبال جوی گاردر در کوچه بسته بود می رفتیم، خودمان درب مدرسه را باز می کردیم، برنامه صبحگاهی مان سرود و قرآن بود، شنبه ها ناخن ها و موهایمان را می دیدند، آن زمان ها شپش فراوان بود و افراد مبتلا به محل فعلی بیمارستان اشرفی معرفی می شدند.

 

بازی هایتان؟

طناب بازی، قایم موشک، گاوِ منی.

از خاطرات آن دوران چه چیزی بیشتر در ذهنتان مانده است؟

یکی اینکه تنقلات ما نخودچی و کشمش بود و نان و پنیر . اگر  یک روز همکلاسی ها تغذیه نداشتند مثلا نان را با کف دست اندازه می گرفتیم و به او قرض می دادیم و دوم اینکه سرمشق های آن زمان هنوز در ذهن من مانده آنقدر که چند تایی از آن ها را در زندگی به کار برده ام:

هر که سرمایه از ادب دارد...

بدکار عاقبت رسوا خواهد شد...

سخاوت درختی است اندر بهشت...


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 2:57 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

 

عجیب نبود جدید بود

آنچه امروز دارد اینجا اتفاق می افتد عجیب نیست اما جدید است و البته در شهر من کم سابقه.

اینجا محوطه دلباز و با صفای خانه سرتیپ است با همان حوض بزرگ همیشگی و باغچه هایی که این حوض بزرگ فیروزه ای را در آغوش گرفته اند و همان 4 صفه بزرگ دورتادور که گویی حیاط پایین را محاصره کرده اند اما این چهار سوی حیاط خانه سرتیپ را امروز 4 تا غرفه پر کرده است.

اولی از سمت راست غرفه نجوم و فضاست و کمی جلوتر غرفه دوم؛ ثبت اطلاعات بازدید کنندگان. امروز هشتم اردیبهشت مصادف با روز جهانی نجوم است.

آن بالا در ایوان شاه نشین یک میز با چند صندلی هست که میزبان چند آقا و خانم است و از این پایین که نگاه می کنی احساس می کنی حتما آن ها که آن بالا نشسته اند باید آدم های مهمی باشند. غرفه بعدی با نام "پروژه های روز جهانی نجوم" از همه شلوغ تر است و پر طرفدارتر، میز بزرگی است با دو تا مانیتور یکی رو به بازدید کننده و یکی رو به غرفه داران و البته کره زمینی که همزمان هم به دور خودش می چرخد هم به دور خورشید و خورشید اینجا یک لامپ کوچک زرد رنگ است. غرفه داران با شور و حرارت به سوالات  این همه آدمی که دور میز جمع شده اند جواب می دهند، روی مقوای سفیدی چند تا سوال نوشته و از بازدید کنندگان می خواهند که هر کدام از این سوالاتی را که تمایل دارند مطرح کنند تا پاسخش را به تفصیل بشنوند؛ 2012 پایان جهان است؟ حیات فرازمینی آری یا نه؟ ستارگان متولد می شوند و می میرند، انفجار بینگ بنگ و... آن طرف تر غرفه فروش کتب و اقلام نجومی است. لیوان ها و تابلوهای مربع شکل با طرح های نجومی که جالب به نظر می رسد و البته کمی گران. لیوان ها 6هزار تومان. به فروشنده می گویم این لیوان ها که توی بازار 3-2 هزار تومان بیشتر نیست چرا اینقدر گران؟ فروشنده زیر بار حرفم نمی رود و من هم البته نمی خرم.

ماه پیشانی ها

اما بخش هیجانی و جالب ماجرا اینجاست، مقابل نارنجستانی که حالا فقط می توان از پشت شیشه های کوچک و رنگی دیدش. تلسکوپ ها و دوربین های دو چشمی به کارند و مردم با اشتیاق پشت سر هم توی صف ایستاده اند تا به نوبت به دستبوسی ماهی بروند که امروز را استثنائا ظهر طلوع کرده است. هیچگاه توده مردم را اینچنین مشتاق علم ندیده بودم، این خاصیت علم نجوم است که وجه تمایزش از دیگر علوم، آمیختگی اش با توحید است، توحیدی محکم شده به علم  و جذاب شده با هنر.

کودکان اگرچه اینجا صدای اعتراضشان بلند است که قد و قواره کوچکشان به دریچه تلسکوپ نمی رسد اما آن طرف حوض بچه ها غوغایی به پا کرده اند، گروهی دور میز ایستاده اند و نقاشی نجومی می کشند و گروهی دیگر برای نشستن روی صندلی گریم با هم بگو مگو می کنند و اولین سوالی که به ذهن من می رسد این است: خانم ببخشید این رنگ ها به پوست بچه ها آسیبی نمی زند؟ خانم مربی مهربان می خندد و یکی از قوطی های رنگ جلوی دستش را نشانم می دهد: رنگ انگشتیه. اینجا پر از بچه است، بچه های قد و نیم قدی که پروانه بر گونه دارند و ماه بر پیشانی و خنده بر لب و پدر و مادرانی که راضی به نظر می رسند و از این غرفه به آن غرفه می روند.

امسال پایان جهان است؟

بعد از اینکه در غرفه پروژه ها نظریه مایاها در مورد پایان جهان را می شنوم و مطمئن می شوم که امسال یعنی سال 2012 پایان جهان نیست به زندگی امیدوار می شوم و دوباره مثل بچه ها می دوم می روم سراغ تلسکوپ و آخر صف می ایستم، نوبتم که می شود نفر جلویی لوله تلسکوپ را تکان داده است و لازم است تا یکی از اعضای گروه ستارگان نورانی بیاید و زاویه تلسکوپ را با آسمان تنظیم کند، این اتفاق می افتد و من برای چند ثانیه هلال زیبای ماه را با حفره های خاکستریش تماشا می کنم و می آیم این طرف تا بقیه هم نیمه روشن ماه را ببینند. یکی از ستارگان نورانی به شیوه روزنامه فروش های دوره گرد قدیمی با صدای بلند می گوید: قابل توجه خانم ها و آقایان! سمینار "قمر در عقرب چیست" هم اکنون در سالن کنفرانس در حال اجراست. این سمینار همزمان در سراسر دنیا اجرا می شود. قابل توجه خانم ها و آقایان...

سمینار... سمینار...

موضوع جالبی برایم به نظر می رسد و بی معطلی به سمت اتاق سمینار می روم؛ اتاقی کوچک ته آخرین راهروی پنج دری خانه. اینجا انگار دنیای دیگریست؛ صندلی های اتاق پر شده است، چند نفر صندلی گیرشان نیامده است و گوشه بالای اتاق نزدیک پرده نمایش ایستاده اند، دختران جوانی ردیف اول صندلی ها را پر کرده اند، پسرک نوجوانی به همراه پدر و مادر میانسالش روی صندلی های ردیف دوم نشسته و  دم در اینقدر شلوغ است که راه رفت و آمد مسدود شده. این هفتمین سمیناریست که امروز از ساعت 16:30در این اتاق اجرا می شود. خانمی وارد می شود، جمعیت را می شکافد و خودش را به پرده نمایش می رساند و رو به همکارش در پشت میز می گوید: اسلاید اول لطفا.

صفحه باز می شود و اتاق را روشن می کند، خانم شروع می کند: من زینب پیمانی هستم، مسوول گروه ستارگان نورانی برگزار کننده این همایش و نمایشگاه، ورود شما را خیر مقدم می گویم و سمینار خودم را با موضوع قمر در عقرب شروع می کنم.

از اتاق بیرون می آیم و خوشحالم که برای یکی از کهن ترین سوالات ذهنم پاسخی یافته ام. جمعیت نسبت به یک ساعت پیش 3-2 برابر شده است و این حیاط دلاور حالا انگار تنگ به نظر می رسد.

چتر حمایت مسوولین بر سر جوانان و نوجوانان شهر

نزدیک دالان پارچه ای نارنجی رنگ با ستارگانی نورانی در اطرافش روی میزی پهن است و انتظار قلم مرا می کشد تا بر صفحه اش چیزی بنویسم اما من ترجیح می دهم نوشته های دیگران را بخوانم؛ 90 درصد پیام ها حاوی تشکر است. دارم می روم بیرون پشت سرم را نگاه می کنم؛ شهردار شرفا همراه مدیر روابط عمومی اش پای غرفه پروژه های روز جهانی نجوم ایستاده اند از دالان بیرون می روم و پیش خودم می گویم اگر این مسوولین همیشه چتر حمایتشان را اینگونه بر سر جوانان و نوجوانان باز کنند چه نشاطی شهرمان را فرا خواهد گرفت.

در حاشیه

بچه های خوب و فعال گروه ستارگان نورانی روز جمعه نجوم را به میان مردم خمینی شهر آوردند و مردم هم فکر می کنم مراتب قدر دانی شان را به عناوین مختلف نشان دادند و خستگی را تا حدودی از تن خسته اما پر نشاط و پویای بچه ها بیرون کردند اما یادمان نرود که شرط اول کار امانت داری است، یادمان نرود که این مردم، مردمان غیرتمند این شهر یک چیزهایی را آسان به دست نیاورده اند که راضی باشند آسان از دست بدهند، از خانم های خوب این گروه انتظار می رفت که تحت تاثیر هیجان برگزاری این همایش حجاب را از یاد نبرند، دلیلی ندارد حتما چنین مراسمی با زیر پا گذاشتن بعضی ارزش ها برگزار شود.

تصاویر


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 2:45 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 820252

جدول لیگ برتر ایران