سفارش تبلیغ
صبا ویژن

raoof&shakoori
 
قالب وبلاگ
نویسندگان
خرید آسان


[ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 2:45 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

طنزپرداز عزب شوخی مکن !


باعجم یاباعرب شوخی مکن !


 


بود سوراخی اگر توی حلب !


بی خیالش با حلب شوخی مکن !


 


بته ی بی ریشه ،بی اصل و نسب


گفته :با اصل و نسب شوخی مکن !


 


از برای ازدیاد جمعیت


احتیاطا نیمه شب شوخی مکن !


 


مطمئن باش آبرویت می رود


با جناب« زن جلب» شوخی مکن !


 


گفت استادی به یک شاگرد خود:


«ای پسربازاز عقب شوخی مکن» !!!


 


گر تو خندیدی به ریش «مش حسن »


باسبیل «مش رجب » شوخی مکن !


 


 


جای شوخی هست در زیر لحاف !


هرکجا دوراز ادب شوخی مکن !


 


هر که بی منطق به حالت کرده جیش !


باجنابش بی سبب شوخی مکن !


 


شوخی ات ای دوست جدی می شود!


بالب و اطراف لب شوخی مکن !


 


«بی شعور » و «کره خر »در شهرتان


هرکه دارد این لقب شوخی مکن !!


 


مرگ چون شیری است وحشتناک و زشت


با دم شیر ای عجب شوخی مکن !


 


باهمه هرچند ای طنازشوخ !


هست شوخی مستحب ،شوخی مکن !!!




[ پنج شنبه 91/9/16 ] [ 12:2 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

دورکاری :


ماییم که بی حضور کاری کردیم !


داریم بسی غرور کاری کردیم !


 


کردیم قبول هرکسی را باپول !



بی درس و کلاس ،«دورکاری »کردیم ! 



دودلی :


ماندم که پنیر ونان بگیرم یانه ؟


با خوردن آن توان بگیرم یانه ؟


 


هشتم گرو نه است و پایم درگل!



من نسیه از این دکان بگیرم یا نه ؟!



روغن سوزی :


در حجره ی خود به مشتری ها روزی


می گفت به آه و ناله پالان دوزی :


 


«مردم همه از پیر و جوان مثل من اند !



دارند شبانه روز روغن سوزی »!!



تولیدات :


ای دایی و عمّه ،خاله ،تولید مکن !


ای آدم شصت ساله تولید مکن !


 


جایی که خودت بدون مصرف هستی !


زحمت نکش و زباله تولید مکن !! 



دنیای ما :


دنیا چه کریه و غیر معمول شد ه!


زندان و برای همه سلول شد ه !


 


گویندهمه :«پول پرستی نکنید »



معیار تمام چیزها پول شد ه !!



بیزاری (باهمکاری خیام):


از غصه و غم سیر شدن نتوانم !


تامین هزینه ی دهن نتوانم !


 


بیزارم از آن لحظه که کاسب گوید :



یک« جام » دگر بگیر و من نتوانم !!



خوش باشی :


 


گرعامل اختلاس بودی ،خوش باش !


یافکر مقام و پول و سودی ،خوش باش !


 


اموال حرام ما حلالت باشد !!



بابنز گران و شیشه دودی ،خوش باش !!



چهره ماتم زد ه :


در چهر ه ی تو بساط ماتم برپاست !


در چشم تو آشیانه ی غم برپاست !


 


روی لب تو خنده نمی آید هیچ !



انگار که در دلت محرم برپاست !!



لب رود :


گویند کسان :«بهشت با دود خوش است !


ساقی و شراب و حور موعود خوش است »!


 


کی دیده بهشت و لب حوری و شراب؟



اینجا زن زیبا و لب رود خوش است !!



محدودیت:


گویند :بهشت سبز و خرم باشد


آنجاهمه چیزها فراهم باشد!


 


محدود کنند اگر که ماراآنجا


شک نیست بهشت هم جهنم باشد !!


 




[ پنج شنبه 91/9/16 ] [ 12:2 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

صیغه نامه :


ای« حاجی  حسن»زنی که دردانه ی توست !


گویند که بیوه است و
دیوانه ی توست !


 


ای مرد اگر خانه تو
بشکافند !



انباری صیغه نامه در خانه ی
توست !



ای یارانه خوران :


یارانه خوران !جام
پرازغم هیچ است !


این زندگی قسطی و
درهم هیچ است !



 


خوردیداگر که از گرانی سیلی


غم نیست که آن سیلی محکم هیچ است !!



طبق غم :


شد سهم من از غم طبقی
مانده اگر !


ته می کشد  از من رمقی مانده اگر !


 


خواهم که کنم دوباره
قسطی مستی !



ساقی بده جام عرقی مانده اگر !!



بدهکار فراری :


این مرده چو من در پی
کاری بوده است !


یارانه پرست غصه
خواری بود ه است !


 


این جمعیتی که در سر
قبر وی اند



گویند : بدهکار و فراری بود ه است !



پیاده ها :


هر گوشه ی شهر جاده
می بینم و بس !


افراد عوام و سا ده
می بینم و بس !


 


یک عد ه ی اند ک اند
دارا و سوار !



باقی همه را پیاده می بینم و بس !!



رشوه خواران :


این مردم ما گرچه عقب
یا جلوند!


یک عمر برای رشوه
خواری بدوند !


 


گفتم که :«کی اند
خانم ! این نوزادان »؟



فرمود :«تمام رشوه خواران نواند »!!








تولیدی :


ماییم که بسیار زرنگی
داریم !


یک جامعه ی قشنگ و
رنگی داریم !


 


شادیم که با کیفیت
فوق مدرن !


کارخانه ی تولید
مفنگی داریم !!




[ پنج شنبه 91/9/16 ] [ 12:2 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

گفت موشی به زنش زیر
لحاف :


لانه ی موش گران
گردیده !


 


گرچه گفتندکه :ارزان
شد ه است !


نرخ پاپوش گران
گردیده !


 


زندگانی ّ خرابم
همچون


باربر دوش گران
گردیده !


 


دوش دیدم که ملایک
گفتند :


«حافظا»! دوش گران
گردیده !


 


رفت باید به دهات
«نیما »


خانه در« یوش» گران
گردیده ؟


 


گفت شخص عزبی ،نیمه
شبی


:«بو س و آغوش گران
گردیده !


 


نان بی کیفیت قزوین
با


آنهمه جوش گران
گردیده !


 


آدمیت همه جا می
گویند


شد فراموش ،گران
گردیده




[ پنج شنبه 91/9/16 ] [ 12:2 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 820216

جدول لیگ برتر ایران