سفارش تبلیغ
صبا ویژن

raoof&shakoori
 
قالب وبلاگ
نویسندگان
خرید آسان

سرگذشت یک پسر در دانشگاه قزوین :

( )

سال اول

( . )

سال دوم

( o )

سال سوم

( O )

سال چهارم

 

خدا رحم کرد واسه فوق لیسانس ادامه نداد

****************************** 

کمربند شلوار شما ضامن سلامتی باسن شماست

"

روابط عمومی شهرداری قزوین

 ******************************

یه ضرب المثل قزوینی می گه : رفیق اگه رفیق باشه آدم منت زنشو نمی کشه

****************************** 

یه روز قزوینیه میاد تهران عروسی بر میگرده شهرشون بهش میگن عروسی چطور بود میگه عجب عروسی بود پسرها با مردها قاطی بودن

****************************** 

روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه قزوینی می میرند.آنقدر به خدا التماس می کنند تا اینکه خدا با برگشتن آنها به دنیا موافقت می کنه به شرطی که دیگه گناه نکنند وگرنه سنگ می شوند. خلاصه آنها به دنیا برمی گردند.همان اول کار تهرانیه یه دختره را میبینه و می افته دنبالش. همان دم سنگ می شه.بعد مدتی اصفهانیه یه ?? تومانی روی زمین می بینه خم میشه که برداره قزوینیه می گه : خاک تو سرت . هم خودت رو بدبخت کردی هم منو

 ******************************

یه روز یه قزوینیه زنگ در خونشو نصب میکنه کنار پاشنه

در خونش بالای زنگش مینویسه مدیونی اگه با پات زنگ بزنی

 ******************************

جدید ترین رومان عاشقانه در قزوین

خسرو و فرهاد

 ******************************

موسی در قزوین: ای موسی عصایت را به زمین بنداز. و موسی چنین کرد . و ندا امد حالا اگه جرات داری برش دار

 ******************************

قزوینیه یه کیسه برنج تبرک میخره درشو باز میکنه میگه اِ اِ اِ اِ اِ ..... پس حمیدش کو؟؟؟؟؟؟؟؟

****************************** 

قزوینیه دنبال توپ میدویده

بهش میگن مگه بچه شدی ؟

میگه نه ولی از قدیم گفتن دنبال هر توپ بچه ای هم میاد

****************************** 

جایزه تبرک در قزوین:

یک سال استفاده رایگان از حمید ...!!!!

******************************

شهرداری قزوین تو پارکاش تابلو زده نوشته لطفا گل بچینید. 

******************************

تو ماه رمضون قزوینیه یه بچه خوشگل گذاشته بوده جلو دوچرخش داشته خوش و خندان میرفته. رفیقش بهش میگه: اصغر!  بالام جان بیخیال، ماه رمضونه!  قزوینیه میگه: خودم میدونم بالام جان! منم اینو برا افطار میبرم!!!

 ******************************

یارو قزوینیه با پسرش مشغول بوده، پسرش هی جیغ و داد میکرده که: آاای! بابا نکن! اااوووخ! درد میگیره!  قزوینیه شاکی میشه،‌ میگه: خفه شو پدرسگ! مگه ما خودمون بچه نبودیم!!!

   ******************************

قزوینیه میره خونه یک میلیونره، ‌دویست میلیون نقد می‌دزده. بعد زنگ میزنه خونه یارو میگه: بچه رو بیارین پولارو ببرین!!!


[ یکشنبه 91/9/19 ] [ 3:58 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 180
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 822318

جدول لیگ برتر ایران