سفارش تبلیغ
صبا ویژن

raoof&shakoori
 
قالب وبلاگ
نویسندگان
خرید آسان

زمان واریز یارانه اسفند ماه 90

6 روز پیش در گروه خبری : جدیدترین اخبار توسط  نظر دهیدتگها:  تاریخ ارسال خبر : 9 اسفند 1390  

این مطلب را به اشتراک بگذارید : اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در گوگل ریدر اشتراک گذاری در خوشمزه اشتراک گذاری در فیس بوک اشتراک گذاری در فرندفید اشتراک گذاری در بالاترین اشتراک گذاری در دنباله اشتراک گذاری در توییتر ایمیل کردن این مطلب

 

طبق گزارشات بدست رسیده از منابع خبری یارانه نقدی اسفند ماه 90 تا پایان هفته آینده در حساب عموم مردم واریز خواهد شد . همچنین زمزمه هایی از افزایش یارانه نقدی در اسفند ماه شینده می شود که این امر ممکن است اگر در مرحله اجرا قرار بگیرد تاخیری در پرداخت یارانه های ایجاد کند .


< type="text/java"> < src="http://showad.adpersia.com/showad.js" type="text/java"> <> < type="text/java"> < src="http://showad.adpersia.com/showad.js" type="text/java"> <>

آخرین اخبار مرتبط با موضوع جدیدترین اخبار  :

تعداد نظرات 5 در “زمان واریز یارانه اسفند ماه 90”
  1. yashar می‌گه:

    این تاخیرها عادی شده دیگه

  2. صدقه گیر می‌گه:

    یارانه نگو بلا بگو یارانه نگو صدقه بگو

  3. بوق می‌گه:
    دیدگاه شما در انتظار بررسی است.

    امروز 14/12/90 پس چرا نریختند

  4. پ-ر می‌گه:

    دیدگاه من در حال بررسی است. جالبه برید به داد مردم برسید از گرانی و تورم … حالا باید از سر ماه چشم بدوزند به آخر ماه آن هم نه سر تاریخ مقرر یا اول ماه 15 16 شانزدهم ماه بعد که یارانه می دهند یانه. هنوز یارانه را نداده بودید می گفتید اول هر ماه شارژ می شود حالا 12 ماه 15 ماه 18 ماه ….

    نضر شما چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[ دوشنبه 90/12/15 ] [ 5:6 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

کوروش بزرگ


از دانشنامه? آزاد

پرش به:

برای دیگر کاربردها، کوروش (ابهام‌زدایی) را ببینید.

 

کوروش، ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (به پارسی باستان: ‎??‎‎??‎‎??‎‎??‎‎??‎) همچنین معروف به کوروش دوم، نخستین پادشاه و بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش به مدت سی سال، از سال 559 تا 529 پیش از میلاد، بر ایران فرمانروایی کرد.[2]

درباره? کوروش تمام مورخان توافق دارند که شاهی بود با عزم، خردمند و مهربان که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل می‌شد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود.[3] جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر مغرور نکرد و رفتار او با پادشاهان مغلوب لیدیه و بابل سیاست تسامح او را بخوبی نشان می‌دهد.[4] با پادشاهان مغلوب به اندازه‌ای مهربانی می‌کرد که آنها دوست کوروش شده و در مواقع مشکل به او یاری می‌نمودند. با مذهب و معتقدات مردم کاری نداشت بلکه برای جذب قلوب ملل آداب مذهبی آنها را محترم می‌داشت. شهرها و ممالکی که در تحت تسلط او در می‌آمدند، هیچگاه معرض قتل و غارت واقع نمی‌شدند. [5] آنچه درباب وی برای مورخ جای تردید ندارد، قطعاً این است که لیاقت نظامی و سیاسی فوق‌العاده در وجود او، با چنان انسانیت و مروتی در آمیخته بود که در تاریخ پادشاهان شرقی پدیده‌ای به‌کلی تازه به شمار می‌آمد.[6] کوروش از ذکر عناوین و القاب احتراز داشت، در کتیبه‌هایی که از او مانده، این عبارت ساده خوانده می‌شود، من کوروش شاه هخامنشی هستم. حال آنکه شاهان دیگر خود را خدا می‌خواندند.[7]

دندمایو می گوید به نظر می رسد کوروش به سنت و ادیان سرزمین های فتح شده احترام می گذاشت[8] . پارسی ها او را پدر[9][8]، روحانیان بابل او را برگزیده مردوک [8][10]، یهودی ها او را مسیح فرستاده شده از جانب یهوه [8][11] و یونانیان او را فاتحی بزرگ و سیاستمداری باهوش می دانستند[8] . گزنفون در کورش‌نامه او را حمکرانی آرمانی و ایدئال توصیف می کند[8][12].هرودوت می گوید که یونانیان او را سرور و قانون‌گذار می‌نامیدند[13] واژه? کوروش

نام کوروش در زبان‌های گوناگون باستانی به‌گونه‌های مختلف نگاشته شده‌است:


به گفته هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته است. هرودوت و گزنفون گزارش داده اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا -دختر پادشاه قدرتمند ماد، آستیاگ که پایتخت حکومتش در اکباتان بوده - است . باستان شناسان امروزی این روایت را معتبر می دانند[8]

تبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می‌رسد که برای چند نسل بر انشان (انزان) و عیلام (شمال خوزستان کنونی)، حکومت کرده بودند. کوروش درباره? خاندانش، بر سفالینه? استوانه‌ای شکلی، محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌است. اینکه چه وقایعی روی داده که پارس‌ها عیلام را تسخیر نموده و شاخه‌ای از سلسله? هخامنشی را در آنجا برقرار کرده‌اند، معلوم نیست. احتمال می‌رود که پس از آنکه آشور بنی پال در سال 645 پیش از میلاد، دولت عیلام را منقرض کرد، پارس‌ها از فرصتی که در اثر جنگ بین آشور و ماد بدست آمده بود، استفاده کرده، پادشاهی جدیدی را در انشان تأسیس کرده‌باشند.[14]

هخامنش سر خاندان این دودمان است که در حدود 700 سال پیش از میلاد، می‌زیسته‌است. پس از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش به حکومت پارس و انشان (انزان) رسید. بعد از فوت او سلسله? هخامنشی دوشاخه شده و کوروش یکم شاه انشان و عیلام و آریارامن شاه پارس شد. سپس پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه یکم شاه انشان و عیلام و آرشام شاه پارس، بعد از آن‌ها حکومت کردند.[15]

کمبوجیه یکم با شاهدخت ماندانا، دختر ایشتوویگو (آژی دهاک یا آستیاگ) پادشاه ماد، ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود. داریوش بزرگ در کتیبه بیستون نیز این مطلب را تأیید می‌کند، زیرا شاه مزبور می‌گوید، من نهمین شاه از سلسله? دوگانه? هخامنشی هستم. (با حذف ویشتاسپ چون پدر داریوش بزرگ به عنوان شاه حکمرانی نکرده‌است.)[16]

 زادگاه و افسانه? زایش کوروش بزرگ

تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتسیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌باشد. تاریخ‌نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و حسن پیرنیا و پرسی سایکس، افسانه زایش کوروش بزرگ را از هرودوت برگرفته‌اند.

 غلبه بر مادها

پدران کوروش که از چند نسل قبل از وی در انشان پادشاه بودند، در طلوع قدرت ماد نسبت به پادشاه آن قوم اظهار تبعیت می‌کردند.

کوروش وقتی در سال 559 پیش از میلاد در انشان به سلطنت نشست، خیلی زود ضعف و انحطاط دولت ایشتوویگو (آستیاگ یا آژی‌دهاک) را دریافت و همین نکته او را به فکر توسعه? قدرت و خیال کسب استقلال انداخت. وجود نارضایتی‌های بسیار در طبقات مختلف، اعلام این طغیان را برای کوروش ممکن کرد. طوایف پارس و متحدان آنها که از طرز فرمانروایی پادشاه ماد ناراضی بودند، بزودی با کوروش همدست شدند. در سال 550 پیش از میلاد با قوت یافتن کوروش، ضرورت سرکوبی او قطعی‌تر گشت اما لشکری هم که خود ایشتوویگو جهت دفع او آورد، در نزدیک پاسارگاد بر پادشاه خود شورید و او را تسلیم کوروش کرد.[23]

نابونید پادشاه بابل در لوحه‌های بدست آمده، این واقعه را اینطور نوشته‌است، ایشتوویگو قشونی جمع کرده به جنگ کوروش رفت ولیکن قشون او یاغی شده و شاه را گرفته، تسلیم کوروش نمود. پس از آن کوروش همدان را تسخیر کرد و طلا و نقره و ثروت زیادی بدست او آمد و تمام این غنائم را به انشان برد.[24]

پیوستن نیروهای ماد به کوروش نشان می‌دهد که جنگجویان ماد کوروش را همچون بیگانه‌ای تلقی نمی‌کردند و بخاطر انتساب وی از طریق مادرش ماندانا به خاندان ماد، سلطنت پادشاهی ماد را بنوعی حق و میراث او می‌دیده‌اند. کوروش بعد از اسارت ایشتوویگو، با پدربزرگ خود با احترام رفتار کرده و حتی او را، در دنبال تسخیر سارد، بر لشکری که سواحل آسیای صغیر را مسخر کرد، فرماندهی داد.[25]

 تسخیرامپراتوری لیدی و آسیای صغیر

 اتحاد سه دولت لیدی، بابل، مصر

تسخیر ماد باعث تشویش دول همجوار و غیر همجوار گردید. سه دولت نامی آنزمان یعنی لیدی، بابل و مصر داخل مذاکره شدند که در مقابل کوروش اتحاد سه گانه‌ای تشکیل دهند. بدین ترتیب کرزوس، پادشاه لیدی، نابونید، پادشاه بابل نو و آماسیس دوم، پادشاه مصر علیه کوروش هم پیمان شدند.[26]

 شرح وقایع

پادشاه لیدی، کرزوس بود. خواهر وی آریه نیس، با آستیاگ ازدواج کرده و ملکه? مادها بود. کرزوس علاقه? فراوانی به توسعه? قلمرو خود داشت ولی دو سبب خاص او را در هجوم به کوروش تشویق می‌کرد، یکی به واسطه? اعتمادی بود که به نظر پیش‌گویان معبد، جهت پیروزی خود داشت و دیگری آنکه می‌خواست انتقام شوهر خواهر خود، آستیاگ را از کوروش بگیرد.[27] پس از سقوط دولت بزرگ ماد، کرزوس در اندیشه فرو رفت که باید به جنگ تدافعی اکتفا کند یا به کوروش حمله برد، بالاخره بعد از مشورت با غیب‌گوها تصمیم به حمله گرفته‌شد و بنای تجهیزات را گذارده و با اسپارت داخل مذاکره شد و موافقت آنها را جلب کرد.[28]

دولت بابل و مصر نیز چون از بزرگ شدن پارس سخت بیمناک بودند، مشغول به تجهیز کردن خود و آمادگی برای جنگ نمودند. سرانجام در سال 549 پیش از میلاد، پادشاه لیدی به ایران حمله برده و ارتفاعات کاپادوکیه را که در قدیم پایتخت دولت قوی هیتی‌ها بود، اشغال کرد. در پائیز آن سال جنگ سختی مابین لشکر لیدی و پارس روی داد. پادشاه لیدی به تصور اینکه پارس‌ها جرئت تجاوز را در موقع زمستان، بخاک لیدی نخواهند داشت، قشون خود را مرخص کرد با این نیت که سال بعد قشون متحدین بابل و مصر هم خواهند رسید و کار پارس را خاتمه خواهند داد لیکن قشون ایران که تازه نفس و جوان بودند و تازه لذت فتوحات را کشیده بودند، از سرمای زمستان باکی نداشته تا سارد پایتخت لیدی پیش روی کردند و شاه لیدی، کرزوس مجبور شد، در نزدیکی پایتخت با آنها نبرد کند. دولت اسپارت که متحد لیدی بود، نتوانست به موقع قشونی برای کمک به لیدی بفرستد و در نهایت پایتخت لیدی سارد، به تصرف قشون ایران درآمد.[29]

قبل از سقوط سارد کوروش به یونانی‌ها تکلیف کرده‌بود که با او متحد شوند ولی آنها نپذیرفتند بنابراین پس از تسخیر لیدی دست کوروش باز بود که کار مستعمرات یونانی در آسیای صغیر را یکسره کند. در سال 545 پیش از میلاد کوروش توانست، تمامی آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد.[30]

 تسخیر بابل نو

گرفتن بابل کار بسیار مشکلی بود زیرا استحکام برج و باره‌های این شهر مشهور بود. با وجود این در بهار 539 پیش از میلاد، کوروش قصد تسخیر آن را نمود و از دجله عبور کرد. در بابل بعد از بخت النصر سه نفر پادشاهی کردند تا اینکه روحانی تاجری به نام نبونعید بر تخت نشست.

راجع به تسخیر بابل دو روایت موجود است: یکی از هرودوت و اسیران یهودی در بابل و دیگری مبنی بر اطلاعاتی که از کاوش‌های باستان‌شناسی در بابل و تحقیقات پیرامون آن بدست آمده‌است.

بنا بر روایت هردوت، تسخیر بابل از این‌گونه بوده‌است که پادشاه بابل در نزدیکی آن شهر با لشکر ایران جنگ کرد و شکست خورد و با عده? زیادی از لشکر خود به داخل بابل پناه برد. گرفتن شهر با حمله محال بود و با محاصره هم خیلی طول می‌کشید زیرا بابلی‌ها در اراضی وسیعی که در درون شهر بابل بود، کشت و زرع می‌کردند و به اندازه? کافی آذوقه داشتند، بنابراین کوروش دستور دارد مسیر رودخانه? فرات را عوض کنند. پس مجرای قدیم خشک شد و لشکر کوروش از آن راه وارد بابل شد و به این ترتیب بدون جنگ بابل در سال 538 پیش از میلاد به تصرف لشکر کوروش درآمد.

اما برابر اسنادی که از کاوش‌های باستان‌شناسی بابل به دست آمده، تسخیر بابل به علت خیانت سرداران بابلی بوده‌است. نبونعید مجسمه رب النوع اور را به بابل آورده، پیروان بل مردوک رب النوع بابلی‌ها را از خود رنجاند. این‌ها با کوروش همدست شدند و او وقتی که رود دیاله (رود سیروان) و دجله نسبتاً کم آب بود، مسیر این دو رود را عوض کردند و از این طریق به داخل شهر وارد شدند.[31]

بنا بر هر دو روایت کوروش در معبد بزرگ بابل بر طبق مراسم مذهبی بابلی‌ها تاجگذاری کرد و احترام زیادی به مذهب بابلی قائل بود.[32]

 آزادسازی اسیران یهودی در بابل

پس از تسخیر بابل تمامی سرزمین‌هایی که مطیع آن بودند به اطاعت کوروش درآمدند. از آن جمله می‌توان فلسطین و شهرهای فینیقیه را نام برد. کوروش دستور آزادی تمامی اسیران یهودی در بابل را که توسط بخت النصر به بابل آورده شده بودند صادر کرده و اجازه داد که یهودیان به فلسطین مراجعت کرده و معابد قدیم خود را که خراب شده بود، تعمیر نمایند.[33] لازم به تذکر است که نام کورش در کتاب مقدس عهد عتیق در نوزده آیه ذکر شده و در چند آیه مورد ستایش قرار گرفته‌است. در کتاب اشعیای نبی در باب 45 آیه? اول کوروش را «مسیح» یعنی نجات‌دهنده خوانده و چنین می‌نویسد:

منشور حقوق بشر کوروش

منشور حقوق بشر کوروش که با نام استوانه کوروش نیر شناخته می‌شود، از جنس سفال است و طبق گفته‌های باستاشناسان در سال 539 پیش از میلاد توسط کوروش دوم هخامنشی ساخته شده‌است. دور تا دور این استوانه سفالین به زبان میخی بابلی، سخنان و فرمان‌های شاه ایران نقش بسته‌است. بر این استوانه شرح فتح بابل توسط کوروش دوم و اسارت نبونعید، آخرین شاه بابل در سال 539 پیش از میلاد مسیح نگاشته شده‌است. شاه هخامنشی پیروزی خود را به مردوک، کهن‌ترین خدای بابل نسبت داده‌است. در این منشور او از بازگرداندن پیکر خدایانی که نبونعید (شاه بابل) از معابد مختلف جمع و به بابل آورده بود، خبر می‌دهد. او به بازسازی معابد ویران شده پرداخت و اسرایی را که شاهان بابل نگه می‌داشتند، آزاد کرد. بازگرداندن اسرای یهودی در این منشور ذکر نشده اما آزاد کردن آنها بخشی از سیاست شاه هخامنشی پس از فتح بابل بوده‌است. از منشور کوروش به عنوان اولین منشور حقوق بشر در جهان یاد می‌شود. این منشور در سال 1879 توسط هرمزد رسام، باستان‌شناس آشوری-بریتانیایی به دست آمد. در جریان جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی در ایران، این منشور برای چند روز به ایران آورده شد و به نمایش درآمد.[37]

این منشور ارزشمند در شهریور ماه سال 1389 طی مراسمی رسمی از طرف موزه بریتانیا به ایران قرض داده شد، که آن را برای بازدید عموم در موزه? ایران باستان در معرض نمایش قرار دادند و در تاریخ 27 فروردین سال 1390 به لندن بازگردانده شد.[38]


[ دوشنبه 90/12/15 ] [ 4:53 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

تهران


از ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد


پرش به: ناوبری, جستجو

مختصات: شرقی‌51°25′ شمالی‌35°40′? / ?°51?42شرقی °35?67شمالی

برای دیگر کاربردها، تهران (ابهام‌زدایی) را ببینید.

تِهْرانْ (درباره? این پرونده آوا راهنما·اطلاعات) بزرگ‌ترین شهر و پایتخت ایران است. این شهر همچنین مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. جمعیّت آن 8،429،807 نفر است[1] و هجدهمین شهر پرجمعیّت جهان به شمار می‌آید.[10] مساحت این شهر 730 کیلومتر مربّع است که به همراه توابع خود (استان تهران)، جمعیّتی برابر 13،422،366 نفر و مساحتی برابر 18،814 کیلومتر مربّع دارد.[11][2] این شهر یکی از بزرگ‌ترین شهرهای جنوب غربی آسیا و بیست و هفتمین شهر بزرگ دنیا است.[12] شهر تهران، در شمال کشور ایران و جنوب دامنه? رشته‌کوه البرز واقع شده‌است. این شهر دارای یک شبکه? متراکم بزرگ‌راهی و چهار خطّ فعّال مترو است که فقط در بهار سال 1390، 129 میلیون مسافر را جابه‌جا کرده‌اند.[13] از دهه? چهل تهران مرکز جذب مهاجران زیادی از سرتاسر ایران بوده‌است.[14] ساکنان اصلی تهران اقوام فارسی زبان بودند، البتّه هم‌اکنون این شهر دارای اقوام مختلفی است و عمده? زبان محاوره‌ای در این شهر فارسی است. بیشتر مردم در این شهر زبان فارسی با لهجه? تهرانی دارند. دیگر اقوام ساکن تهران عبارتند از: گیلک، مازندرانی، ارمنی، عرب، آذربایجانی، کرد و لر.[8] تراکم جمعیّت در تهران بین ده هزار و هفتصد تا بیش از یازده هزار نفر در هر کیلومتر مربّع برآورد می‌شود که بنابر آمار نخست شانزدهمین شهر پرتراکم جهان است.[15][16] شهر تهران در شمال ایران، در کوهپایه‌های جنوبی رشته کوه البرز در حدّ فاصل طول جغرافیایی 51 درجه و 2 دقیقه? شرقی تا 51 درجه و 36 دقیقه? شرقی، به طول تقریبی 50 کیلومتر و عرض جغرافیایی 35 درجه و 34 دقیقه? شمالی تا 35 درجه و 50 دقیقه? شمالی به عرض تقریبی 30 کیلومتر گسترده شده‌است. ارتفاع شهر در بلند‌ترین نقاط شمال به 2000 متر و در جنوبی‌ترین نقاط به 1050 متر از سطح دریا می‌رسد. تهران از شمال به نواحی کوهستانی و از جنوب به نواحی کویری منتهی شده در نتیجه در جنوب و شمال دارای آب و هوایی متفاوت است. نواحی شمالی از آب و هوای سرد و خشک و نواحی جنوبی از آب و هوای گرم و خشک برخوردارند.[17]

ساختار اداری ایران در تهران متمرکز شده‌است.[18] تهران به 22 منطقه، 134 ناحیه (شامل ری و تجریش)و 370 محله تقسیم شده‌است.[19] نماد شهر تهران برج آزادی است. برج میلاد نیز نماد دیگر آن به حساب می‌آید.[20][21] تهران میزبان نزدیک به نیمی از فعّالیّت‌های صنعتی کشور است، کارخانجاتی در زمینه? تجهیزات خودرو، برق و الکترونیک، منسوجات، شکر، سیمان و مواد شیمیایی در این شهر واقع شده‌اند، تهران همچنین بازار بزرگ فرش و محصولات مبلمان در سراسر کشور است. در جنوب حومه? تهران یک پالایشگاه نفت به نام پالایشگاه تهران وجود دارد. در تهران و حومه، اماکن تاریخی مذهبی نظیر مساجد، کلیساها، کنیسه‌ها، و آتشکده‌های زرتشتیان قرار گرفته‌است.[8] در فهرست گران‌ترین پایتخت‌های دنیا در سال 2008 (میلادی)، تهران در پلّه? آخر قرار داشت. تهران همچنین در فهرست گران‌ترین شهرهای دنیا و بر مبنای شاخص هزینه‌های زندگی، در پلّه? یکی مانده به آخر جای دارد.[22][23][24][25] تهران از جهت تولید ناخالص داخلی رتبه? پنجاه و ششم و با لحاظ کردن جمعیّت منطقه شهری، رتبه? بیست و نهم را در بین شهرهای دنیا دارد.[25]


تصویر ماهواره ای تهران
 

نقشه توپوگرافیک تهران و استان تهران

 پیشینه تهران

نوشتار اصلی: پیشینه تهران
 
تهران برای نخستین بار توسّط ایل قاجار پایتخت ایران شد. تصویر کتیبه? فتحعلی شاه، روی تپّه? سنگی چشمه علی واقع در شمال شهر ری منطقه 20 تهران

تهران در گذشته از روستاهای ری بوده و ری که در تقاطع محورهای قم، خراسان، مازندران، قزوین، گیلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزیت مهم سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد نظر بوده و مدعیان همواره این مرکز راهبردی را مورد تهاجم و حمله قرار می‌داده‌اند. روستای تهران به واسطه برخورداری از مغاک‌ها و حفره‌های زیر زمینی و مواضع طبیعی فراوان و دشواری نفوذ در آنها پناهگاه خوبی برای دولتمردان و دیگر اشخاصی بوده که احتمالاً مورد تعقیب مدعیان قرار داشته‌اند. از سوی دیگر، کاروان‌های بزرگی که از محورهای مورد بحث عبور می‌کردند شکارهای سودمندی بودند و اغلب مورد حمله چپاول مردم بومی واقع می‌شدند. روستای تهران در واقع کانون چپاولگران و نهانگاه کالاهای دزدیده‌شده بود و این وضع تا زمان شاه تهماسب صفوی که قزوین را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمود ادامه داشت. تهران در برابر حمله? افغان‌ها (پشتون‌ها) ایستادگی زیادی کرد و به همین خاطر آن‌ها پس از تصرف تهران این شهر را ویران کردند و باغ‌ها و تاکستان‌های آن را از میان بردند.[26] در زمان نادرشاه تهران دوباره نام و نشانی یافت و در همین شهر بود که نادرشاه رهبران بزرگ شیعه و سنی را گرد هم آورد و پیشنهاد اتحاد اسلامی و رفع اختلاف‌ها را به آن‌ها داد.[27] تا پیش از کشف تمدّن قیطریّه و همچنین کشف آثاری در تپّه‌های عباس‌آباد، گمان می‌رفت پیشینه? تاریخی این شهر به همان آثار یافت‌شده در حوالی شهر ری محدود می‌شود، ولی اکتشافات باستان‌شناسی در تپّه‌های عباس‌آباد، بوستان پنجم خیابان پاسداران و درّوس، نشان داد تمام آبادی‌های ناحیه? تاریخی قصران، دوره‌ای درخشان از استقرار اقوام کهن و خلّاقیّت‌های فرهنگی را پشت سر گذارده‌اند. [28] در فارسنامه? ابن بلخی نیز که مربوط به سال‌های 500 تا 510 هجری قمری‌است. از شهر تهران به دلیل انارهای مرغوبش یاد شده‌است. اگرچه در آثار مکتوب کهن از تهران پیش از اسلام نام برده نشده است، امّا حفّاری‌های باستان شناسی 1321 خورشیدی در روستا‍ی درّوسشمیران نشان می‌دهد که در این ناحیه، در هزاره? دوّم پیش از میلاد، مردمی متمدّن زندگی می کرده‌اند.[29] تهران در قدیم روستایی نسبتاً بزرگ بود که بین شهر بزرگ و معروف آن زمان، شهر ری و کوهپایه‌های البرز قرار داشت. نخستین بار نام آن در ذکر زندگینامه? ابوعبدالله حافظ تهرانی متولد 184 خ. آمده‌است. پس از حمله? مغولان به ری و تخریب این شهر، تهران بیش از پیش رشد یافت و عدّه‌ای از اهالی آواره? ری را نیز در خود جای داد و مساحتش در این دوران به 106 هکتار رسیده بود.[28] این منطقه در زمان سلسله صفوی به علّت این‌که بقعه سید حمزه جدّ اعلای صفویه در نزدیکی حرم شاهزاده عبدالعظیم قرار داشت و تهران نیز دارای باغ‌های خوش آب و هوا بود، مورد توجّه قرار گرفت. نخستین بار، شاه طهماسب اول صفوی در 916 خ. هنگام گذر از تهران باغ و بوستان فراوان این شهر را پسندید و دستور داد تا بارو و خندقی به دورش بکشند، این بارو که 114 برج به عدد سوره‌های قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت، از شمال به میدان توپ‌خانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) محدود می‌شد، مساحت تهران در این دوران به 440 هکتار رسید.[28] در دوره? شاه عبّاس اول (966 تا 1007 خ.) پل، کاخ و کاروانسراهای زیادی بنا شد، در بخش شمالی برج و باروی شاه تهماسبی، چهارباغ و چنارستانی ساخته شد که بعدها دورش را دیواری کشیدند و به صورت کاخ (کاخ گلستان) و مقرّ حکومتی درآوردند.


نام تهران

 

نام تهران (Taheran) در نقشه ایران در دوره افشاریه

در باره ی وجه تسمیه? تهران اختلاف نظر زیادی وجود دارد، پاره‌ای از پژوهشگران «ران» را پسوندی به معنای دامنه گرفته‌اند و شمیران و تهران را بالادست و پایین‌دست خوانده‌اند. برخی دیگر تهران را تغییر شکل یافته? «تهرام» به معنای منطقه? گرمسیر دانسته‌اند، در مقابل شمیرام یا شمیران که منطقه سردسیر است و همچنین عدّه‌ای بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز تهران بزرگ خوانده می‌شود در میان کوه‌های اطراف، گود به نظر می‌رسید و بدین سبب «ته ران» نام گرفت.[28]

روستایی که پیش‌درآمد شهر تهران بوده‌است، پیش از اسلام نیز وجود داشته، امّا پس از اسلام به‌تدریج نام آن معرّب گردیده و از تهران به طهران تبدیل شده‌است. امّا جغرافیدانان معروف آن روزگار نیز به املای تهران اشاره نموده‌اند. همزمان با جنبش مشروطه، که تغییرات زیادی در ادبیّات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، رفته‌رفته املای تهران رواج یافت و پس از تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تأکید آن بر املای تهران، املای دیگر (طهران) کاملاً منسوخ شد.[17]
جالبترین نظریه ریشه شناسی اسم تهران را زبانشناس ایرانی مقیم نروژ (دانا پیشدار) مطرح کرده است. به عقیده وی ریشه و اشتقاق اسم تهران را باید در زبانهای ایرانی باستان همچون زبان مادی و زبان اوستایی جستجو کرد.از آنجا که شهر ری و منطقه تهران در دوران پیش از اسلام بزرگترین شهر سرزمین ماد بوده و در دوران زرتشتی نیز یک شهر مقدس محسوب شده و یک حکومت دینی زرتشتی نظیر واتیکان کنونی در آن وجود داشته، این گفته چندان بعید به نظر نمی رسد. به عقیده پیشدار اسم تهران از دو بخش (ته) به معنی درخت داغداغان و (ران) به معنی دامنه تشکیل شده است. ته یک واژه گرفته شده از زبان مادی است و معنی درخت داغداغان می دهد که در مناطق شمال تهران امروزی می روییده است . در لغتنامه دهخدا نیز بدان اشاره شده است و دهخدا ان را چنین توضیح میدهد : ته نامی است که در شمیرانات و اطراف طهران به درخت داغداغان دهند.[30]

بنابرین تهران یعنی جا و مکانی که در ان درخت داغداغان روید. همچنین پسوند ران در اسامی بسیاری از محلات و روستاهای شمال تهران دیده میشود که باهم بی ارتباط نیستند. مثلا شمیران، جماران، قصران، شهران، نیاوران. در زبان اوستایی و همچنین کتاب اوستا ران به معنی دشت و دامنه کوه آمده است و اسم شهر ری نیز مرتبط به همین واژه ران است. مادها که زرتشتی بودند به بزرگترین و مقدسترین شهرشان ری، راگا یا راگ گفتند، یعنی جا و مکانی که در دامنه کوه واقع شده است. بنابراین ری در زبان اوستائی یعنی دامنه و علت این نامگذاری واقع شدن این شهر در دامنه کوههای البرز و دماوند بوده است.[31]

 


[ یکشنبه 90/12/14 ] [ 2:55 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

خمینی‌شهر


پرش به: ناوبری, جستجو

مختصات: ‏12″ 28′ 51°شرقی ‏00″ 42′ 32°شمالی? / ?51?47غرب 32?7جنوب

Right
برای اثبات‌پذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است یا منابع ارائه‌شده به‌درستی ارجاع داده نشده‌اند.
لطفاً با توجه به شیوه? ویکی‌پدیا برای ارجاع به منابع با ارایه? منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید.
مطالب بی‌منبع در آینده
مردود و حذف خواهندشد.
خمینی‌شهر
سده

Sartip Sedei.JPG

Red pog.svg
خمینی‌شهر
Iran location map.svg
شرقی‌″48 ′16 °51 شمالی‌″12 ′25 °32? / ?°51?28?12شرقی °32?42?00شمالی
خانه? سرتیپ سده‌ای
اطلاعات کلی
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان اصفهان
شهرستان خمینی‌شهر
بخش مرکزی
نام(های) دیگر سده، همایون شهر
نام(های) قدیمی ماربین، کهندژ
سال شهرشدن 1310
مردم
جمعیت 218?737
تراکم جمعیت 1634 نفر بر کیلومتر مربع
زبان‌ گفتاری فارسی و گویش ولایتی
مذهب شیعه
جغرافیای طبیعی
مساحت 175کیلومتر مربع
ارتفاع از سطح دریا 1700
آب‌وهوا
میانگین دمای سالانه 16درجه سانتیگراد
میانگین بارش سالانه 170میلیمتر
روزهای یخبندان سالانه

60


روز
اطلاعات شهری
شهردار شرفا
ره‌آورد کماج, گلابی و سیبری
پیش‌شماره تلفنی 0311
وبگاه www.khomeinishahr.ir

خمینی‌شهر یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است. این شهر در پیش از انقلاب 1357 همایون شهر و پیش تر از آن سِدِه نامیده می شد. این شهر در بخش مرکزی شهرستان خمینی‌شهر قرار دارد. جمعیت آن طبق سرشماری سال 1385 مرکز آمار ایران برابر با 218?737 بوده و پس از تهران، متراکم‌ترین شهر ایران است.

 بخش‌ها و محله‌ها

علی رغم اینکه این شهر در تقسیم بندی به سه محله بزرگ ورنوسفادران _ خوزان و فروشان تقسیم می‌شود باید گفت چند محله بزرگ دیگر هم با قدمت چند هزار ساله در این شهر وجود دارد اما به علت وجه تسمیه نام قدیم این شهر که سده‌است گمان برده شده باید از سه ده تشکیل شده باشد و محلات دیگر را نام نمی‌برند.

از جمله محله‌های قدیم این شهر: ورنوسفادران، خوزان و پریشان و آدریان و دستگرد، اسفریز، اندآن، هرستان، تیرانچی، کوشک، قلعه امیریه، قرطمان، اصغرآباد، جوی آباد، وازیچه می‌باشد و از بخش‌های جدید آن منظریه _ هفتصد دستگاه و ارغوان را می‌توان نام برد.

 صنایع و مشاغل

از صنایع این شهر می‌توان سنگبری، نساجی، دباغی و کشاورزی را نام برد. خمینی شهر از بزرگترین شهرهای استان اصفهان بوده و از نظر موقعیت علمی دانشگاهی و صنعتی قابل توجه می‌باشد. دانشگاه صنعتی اصفهان از دانشگاه‌های معتبر کشور در این شهرستان قرار گرفته‌است.

 زبان

مردم خمینی شهر به زبان فارسی و لهجه‌ای نه چندان شبیه مردم اصفهان صجبت می‌کنند که کاملا قابل تشخیص است اما در محله ورنوسفادران، گویشی به نام ولایتی استفاده می‌شود که سعید بیابانکی ادعا کرده‌است تنها باقی مانده‌های زبان دوره ساسانیان است. این گویش در شرق استان (شهرستان [نایین])نیز بکار می‌رود.

 بناهای تاریخی

از بناهای تاریخی خمینی شهر می‌توان از مزار ورنوسفادران، مسجدجامع خوزان، خانه مجیری‌ها و خانه سرتیب حاج محمدحسین خان امینی سده‌ای نام برد.

طبیعتِ خمینی‌شهر

  • چشمه بژن
  • چشمه هورموده
  • چشمه حسن و حسین
  • چشمه آخوند
  • چشمه لادر
  • چشمه لاوه یا لاوی
  • چشمه لادوزخ
  • دره لاتاریک

 منابع

اطلس گیتاشناسی استان‌های ایران، تهران: 1383خ. جغرافیای استان اصفهان، نشر کتابهای درسی:1379.

 


[ یکشنبه 90/12/14 ] [ 2:34 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]

دوست دارم اقای اسکار(اصغر خودمان)به ایران بازگردد ویک استقبال بی نظیر و باشکوه ،قدردان صلح ودوستی و ایران دوستی او باشم.


[ جمعه 90/12/12 ] [ 8:10 عصر ] [ raoof nasiry ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 99
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 822237

جدول لیگ برتر ایران